یک شعر باحال مینویسم براتون:
به آبشار گفتم تو کیستی؟
گفتا که اشک کوه
گفتم از چه میگرید کوه؟
گفت آن زمان که فریاد طفل گرسنهای را میشنود
و اندوه پدری را به یاد میآورد که چگونه باید این طفل را سیر کند
قلب سنگیاش آب میشود و آنقدر میگرید
تا آبشار شود.
جالب تر منبع این شعره:
داستان زورو از مجموعه ۴۸ داستان سوپر اسکوپ ! ! !
شعریه که Don Diego یا همون زورو سروده ! ! !