بعد از مدتها اومدم و معلوم نیست دوباره کی بیام. به همین خاطر از تعداد یادداشتهایی که امروز و پشت سر هم پست میکنم تعجب نکنین ! ! !
میگن یه استاد فنون رزمی ژاپنی یه سامورایی واقعی توی کوه تنها زندگی میکرد. شخصی از او پرسید چرا هر کس برای آموزش پیش تو میاد زیاد دوام نمیاره و پشیمون میشه و بر میگرده ؟ ؟ ؟
استاد گفت چون اونها نمی دونن سامورایی بودن یعنی چی ! ! ! اگر میدونستن توقع نداشتن که به راحتی سامورایی بشن و حاضر میشدن سختی های این راه رو بپذیرن ! ! !
رهگذر پرسید سامورایی یعنی چی ؟ ؟ ؟
استاد گفت قبل از اینکه جوابت رو بدم این صخره بزرگ رو که اینجاست تکون بده. رهگذر هرچه تلاش کرد نتونست صخره رو تکون بده. استاد گفت حالا که نمی تونی تکونش بدی بهش توهین کن ! ! ! رهگذر دشنامی نثار تخته سنگ کرد و صداش به صخره برخورد کرد و انعکاسش شنیده شد. بعد استاد گفت حالا با این شمشیر بهش حمله کن. رهگذر با شمشیر ضربه ای به صخره زد و در جا شمشیر خرد شد و شکست.
استاد گفت یه سامورایی مثل یه صخره است ! هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه از مسیرش منحرفش کنه یا تکونش بده. هیچ کس نمیتونه بهش بیاحترامی کنه مگر اینکه همون بیاحترامی به خودش بر میگرده. و هر کس بخواد بهش آسیبی برسونه پیش از هر چیز خودش نابود میشه . . .