یادداشت من در شماره 142 ماهنامه شبکه (+)
کمتر از 6 یا 7 سال پیش، سیستم دسکتاپی که برای کارهای روزمره و حتی کاربردهای حرفهای در زمینه معماری مورد استفاده قرار میدادم به یک پردازنده 950 مگاهرتزی تک هستهای و 512 مگابایت حافظه رم مجهز بود. یکی دو سال پس از آن از دیدن «مک مینی» و اینکه پردازندهای بسیار قدرتمند، حافظه جانبی 1 گیگابایتی و درایو نوری چند منظوره در بستهای به ابعاد تقریبی 18 در 18 سانتیمتر و ارتفاع حدود 7 سانتیمتر جای داده شده بود، به شدت شگفت زده شده بودم. و کمتر از یک سال پیش بود که «کامپیوتری» با پردازنده چهارهستهای و رم 1 گیگابایت را در قالب یک گوشی همراه مورد استفاده قرار دادم.
پیش از این هم در یکی از یادداشتهایم درباره افزایش چگالی پردازشی سیستمهای محاسباتی نوشته بودم. اما به رغم این تراکم فراتر از تصور تواناییهای محاسباتی، هنوز از دید من پدیدهای که «محاسبات همراه» مینامیم به واقعیت تبدیل نشده است. گرچه گوشیهای هوشمند ما اکنون به لحاظ مشخصات سختافزاری بسیاری از سیستمهایی را که کمتر از یک دهه پیش به عنوان کامپیوترهای قدرتمند شناخته میشدند، پشت سر گذاشتهاند، اما هنوز پلتفرم موبایل و پلتفرم کامپیوترهای شخصی (چه دسکتاپ و چه لپتاپ) هنوز دو مقوله کاملا متفاوت هستند. البته این تا پیش از عرضه سیستمعاملی ترکیبی به نام Ubuntu Phone خواهد بود. شاید فکر کنید در بازاری که iOS و اندرویید آن را اشباع کردهاند و مدعیان قدرتمندی چون ویندوز 8 (و شاید بلکبری 10) هم تصمیم به کسب سهمی از آن گرفتهاند، عرضه یک سیستمعامل موبایل تازه ایدهای محکوم به شکست باشد. اما نقطه قدرت اوبونتو در روی دیگر سکه نهفته است.
نخستین مشکل آنچه تا کنون محاسبات همراه مینامیدیم، از دید من این بود که ابزارهای همراه برای مصرف محتوا ساخته شده بودند و نه تولید آن. با بهترین اپهای ویرایش تصویر، و یا بهترین نسخههای آفیس موبایل هم نمیتوان به کارایی چندانی در زمینه تولید محتوا دست یافت. محدودیت اندازه صفحه نمایش و همینطور سیستمهای ناقص ورود اطلاعات دلیل اصلی این مشکل بودند. مشکل دوم اما بیشتر بواسطه دردسرهای همسانسازی ابزار همراه و کامپیوتر شخصی به وجود میآمد. انتقال عکسی که با تبلت دانلود یا ویرایش شده بود به کامپیوتر دسکتاپ خانه، انتقال آخرین نسخه سند متنی که با لپتاپ تایپ شده بود به تبلت یا گوشی موبایل، یا همسانسازی آهنگهای فهرست پخش دو دستگاه با هم، همه و همه دردسرهایی بودند که استفاده از دو «ابزار» و دو «پلتفرم» مجزا به همراه داشت. تمام شرکتهای سازنده سیستمعامل به نوعی سعی کردهاند این شکاف میان ابزارهای موبایل و کامپیوترهای شخصی را کمتر کنند. اپل از پارادایمهای رابط کاربری iOS در نسخههای جدید OS X استفاده کرده و مایکروسافت هسته و ظاهر هر دو سیستمعامل موبایل و معمولیاش را یکی کرده است.
اما به نظر من سیستمعاملی که اوبونتو وعده آن را داده است، این مشکلات بهویژه مورد دوم را با سادگی بیشتری حل خواهد کرد. سیستمعامل جدید اوبونتو در حالت عادی همان کارکردهای یک تلفن هوشمند را برای کاربر به ارمغان خواهد آورد. هرچند از نواوریهایی که در آن پیاده شده است هم نباید به سادگی صرفنظر کرد. به همین دلیل هم مطالعه بررسی کامل این سیستمعامل را در بخش کارگاه همین شماره (142) به همه توصیه میکنم. اما نکته مهم این است که زمانی که شما آن را به داک مخصوصاش متصل میکنید، یک دسکتاپ اوبونتو خواهید داشت. برنامههای معمول دسکتاپ و فایلسیستم که گمشده بزرگ سیستمعاملهای موبایل است، درست همانند یک کامپیوتر معمولی در خدمت شما خواهد بود. هنوز از مشخصات سختافزاری این داک (حداقل در سایت اوبونتو) خبری در دست نیست، اما ظاهرا این داک تنها نقش یک رابط برای اتصال صفحهکلید و نمایشگر را بازی خواهد کرد. تمام تواناییهای پردازشی و ذخیرهسازی اطلاعات در خود گوشی قرار دارند و این یعنی شما با یک ابزار، یک پلتفرم اما با دو رابط کاربری (اینترفیس) سروکار خواهید داشت. درست همانند سوییچ BYOKD (سرنام Bring Your Own Keyboard & Display) که اپل در هنگام عرضه مکمینی از آن صحبت میکرد (و اکنون به اصطلاح BYODKM به معنی Bring Your Own Display, Keyboard and Mouse تبدیل شده است) کافی است صفحهکلید و نمایشگر خود را به گوشی هوشمندتان متصل کنید تا یک دسکتاپ در اختیار داشته باشید.
اوبونتو وعده داده است که این سیستمعامل را در اوایل سال 2014 عرضه کند. اما توسعهدهندگان اوبونتو از اواخر ماه جاری میلادی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. احتمالا تا زمان عرضه رسمی این پلتفرم دو چهره، سرویس ابری Ubuntu 1 هم برای سازگاری بهتر با آن و تهیه نسخههای پشتیبان بهینهتر شده و فضای رایگان بیشتری را در اختیار کاربران قرار دهد. حتی با توجه به پیشرفتهای سختافزاری ممکن ظرف این یک سال، بعید نیست که این سیستمعامل از داک هم بینیاز شود و تنها اتصال صفحه کلید و نمایشگر (که به احتمال از طریق اتصالهای بیسیم خواهد بود) برای تبدیل آن به دسکتاپ کافی باشد.
اگر آینده باز هم دوران PCها باشد، شاید این بار PC به عنوان مخفف Pocket Computer به کار رود! و اگر سهم بازار و ملاحظات مالی و عشق برند و سیستمعاملی خاص را لحظهای کنار بگذاریم، به احتمال موافقت خواهید کرد که برنده تمام این رقابتهای آینده (حداقل به لحاظ سادهتر شدن کاربردهای روزمره) ما کاربران هستیم.