یادداشت من در شماره 140 ماهنامه شبکه (+)
اکنون که در روزهای پایانی سال 2012 هستیم، مانند هر سال دو بازار کاملا متفاوت، رونق خاصی را تجربه میکنند. در رده نخست بازار شایعات و پیشبینی انواع پایانهای محتمل برای دنیا داغ میشود و در رده دوم شرکتها و موسسات و افرادی هستند که با درک وضعیت فعلی و تکیه بر آمار و اطلاعات دقیق، سعی میکنند جهتگیریهای آینده دنیا را پیشبینی کنند. اگر تا انتهای پرونده ویژه این شماره با ما باشید، نمونههایی از این پیشبینیها را برای درآمدهای مشاغل IT، جریانهای مهم و حساس دنیای اطلاعات و موارد مشابه مشاهده خواهید کرد.
اما در این میان شرکتی هست که به واسطه قدمتی بیش از یک قرن، نیروهای متخصص و بینش عمیقی که دارد، به خود اجازه میدهد پا را از این فراتر نهاده و به پیشبینی رویدادهای مهم پنج سال آینده دنیا بپردازد. آبی بزرگ، هرسال طی برنامهای با نام 5 in 5 یا پنج در پنج، مجموعهای از 5 پیشبینی را مطرح میکند که از دید این شرکت زندگی ما را در 5 سال آینده تحت تاثیر قرار خواهند داد. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که صحت این پیشبینیها تا کنون کموبیش ثابت شده است.
برای مثال یکی از پیشبینیهای سال 2006 ترجمه بلادرنگ گفتار به زبانهای مختلف بود. چیزی که اکنون حتی از طریق ابزارهای محاسباتی مانند تلفنهای هوشمند نیز در دسترس است. در سال 2007 آیبیام پیشبینی کرده بود که سیستم رانندگی کردن ما تا 5 سال دیگر کاملا متحول خواهد شد. این امر اکنون با نقشههای دقیقی که گوگل و نوکیا و دیگر شرکتها در اختیار دارند، و به کمک سیستمهای بینایی ماشینی و غیره، کموبیش محقق شده است. در یکی دیگر از پیشبینیهای جالب سال 2007، آیبیام اعلام کرده بود که بهزودی تلفن هوشمند شما، نقش کیف پول، بانک، بلیط و بسیاری چیزهای دیگر را برای شما بازی خواهد کرد. ایدهای که اکنون با رواج NFC، سیستمهای پرداخت آنلاین، بلیطهای الکترونیک و . . . برای ما تقریبا بدیهی محسوب میشوند. این نشانهها ما را امیدوار میکنند که میتوانیم به پیشبینیهای امسال آیبیام نیز امیدوار باشیم. البته پیشبینیهای امسال بیش از آنکه جنبه فناورانه داشته باشند، انسانی هستند. براساس این پیشبینیها سیستمهای محاسباتی یا همان کامپیوترها تا 5 سال آینده میتوانند هر 5 حس انسانی را درک کرده و برای کمک به ما به کار بگیرند.
نخست درباره لامسه و به اعتقاد آیبیام، ظرف چند سال آینده فناوریهای به اصطلاح Haptic در کنار تابشهای فروسرخ و موتورهای ویبره جدید، این قابلیت را برای صفحات لمسی تلفنهای هوشمند فراهم خواهند ساخت که حس لمس فیزیکی اشیا را دقیقا شبیهسازی کنند. شما احتمالا خواهید توانست پیش از سفارش آنلاین لباس دلخواهتان بافت و نرمی آن را از طریق صفحه کامپیوترتان لمس کنید.
اما درباره بینایی، آبی بزرگ معتقد است که فناوریهای تشخیص بصری به حدی از دقت و کارایی خواهند رسید که علاوه بر امور صنعتی و کشاورزی در زمینههای مرتبط با سلامت انسانی نیز قابل اعتماد خواهند بود. به عنوان مثال یک سیستم هوشمند ماشینی میتواند براساس الگوهای پردازش تصویر، خروجی یک عکس MRI را برای یافتن نشانههای بافت سرطانی یا یک بیماری زودهنگام دیگر بررسی کند.
بحث شنوایی ماشینی و کاربردهای آن نیز به نوبه خود جالب است. سیستمهایی که با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشینی و تکنیکهای پردازش صدا میتوانند میزان آسیبدیدگی یا امن بودن یک پل را براساس ارتعاشات صوتی آن اندازهگیری کنند یا معنای دقیقتری از گریه کودکتان در اختیارتان قرار دهند. پیشرفت شنوایی ماشینی در کنار فناوریهای تشخیص گفتار میتواند گفتوگو میان دو نفر با زبان و حتی فرهنگهای مختلف را نیز ساده کند.
تامین غذا برای جمعیت رو به ازدیاد زمین، لزوم استفاده از رژیمهای متنوع غذایی برای افراد مختلف یا مساله چاقی کودکان از جمله مسایلی هستند که چشایی ماشینی میتواند با یافتن راهحلی که هم سلیقههای شخصی و هم اصول علمی تغذیه را پوشش دهد، در حل آنها مفید واقع شود. در واقع سیستمهای دارای قابلیتهای چشایی میتوانند آن وعده ایدهآل غذایی را برای ما فراهم کنند که هم به ذائقه ما سازگار باشد و هم مواد مورد نیاز بدن را تامین کند.
و بالاخره به یاری ماشینهایی که از حس بویایی برخوردار هستند، نه تنها میتوانید بوی عطری را که دوستتان به تازگی خریده است از طریق تلفن استشمام کنید، بلکه این ماشینها میتوانند در حوزههای سلامت، صنایع شیمیایی و دارویی و . . . نیز مورد استفاده قرار بگیرند. این ماشینها میتوانند با بو کشیدن نشانههای شیمیایی-زیستی به وجود آلودگی در هوا پیبرده و یا مواد موجود در هوا را تشخیص دهند. همچنین با بو کشیدن بازدم افراد، احتمال ابتلای آنها به بیماریهای مختلف را اندازهگیری کنند.
نکتهای که از دید من مهمتر از خود این پیشبینیهاست، دانشی است که در پس آنها نهفته است. البته این جا منظور دانش فناورانه نیست، بلکه در دست داشتن تاریخچهای از روند رشد و شکوفایی علم محاسبات است. من پیش از این در یکی از یادداشتهایم به اهمیت تاریخنگاری این صنعت اشاره کرده بودم و هنوز هم معتقدم که بدون در اختیار داشتن تاریخی مدون از این صنعت نوپا و شتابان، به یقین درک الگوها و مسیر پیشرفت آن ناممکن خواهد بود.