به بهانه یک عکس
اول به این عکس توجه کنید. حتما اکثر شما میدون انقلاب تهران رو میشناسید. حتی اونهایی هم که نمیشناسند حتما موسسه آموزشی گاج رو خواهند شناخت! نمیخوام در مورد اینکه این بزرگترین تابلوی تبلیغاتی است که من در کل عمرم در ایران دیدم ، صحبت کنم. قصد مقایسهاش با تبلیغات گاه و بی گاه و باربط و بیربط قلمچی و . . . رو هم ندارم. هیچ دشمنی و خصومتی هم با آموزش آکادمیک و سیستم مدارس نظام جدید و قدیم هم درکار نیست.
فقط اینکه آموزش یکی از بنیانهای اساسی هر جامعه پیشرفته و سالمیه. تدوین برنامههای آموزشی برای افراد متفاوت و مقاطع سنی خاص و حتی با هدفگذاریهای متفاوت از جمله اموریه که تاثیر شدیدی در سرنوشت و آینده یه جامعه داره. اما توی ایران مثل تموم چیزهای دیگه یه جای کار لنگ میزنه. توی سیستم آموزش ما قسمت «درس خوندن برای کنکور» باد کرده! از همه چیز دیگه مهمتر شده. اکثر نوجوونهای ما وقت و انرژی و چشم و زندگیشون رو؛ اون هم در بهترین سالهای زندگی، صرف درس خوندن برای رد شدن از سد کنکور میکنن. سدی که بعد از رد شدن ازش تازه میفهمن که پشتش همچین خبری هم نیست (آمار بیکاری ایران رو نگاهی بندازین). از طرف دیگه جوی که دور و بر این قضیه کنکور ایجاد شده، باعث شده بازار عظیمی شکل بگیره که محصولاتش واقعا نه در راستای تولید علم، نه در راستای بهبود وضعیت آموزش و نه در هیچ زمینه دیگهای به درد نمیخورن. بازاری که توش فقط رنگ کتابها از آبی به سبز و بعد بنفش و قرمز و عنوانشون هم از «سوالات 4 سال کنکور» به 5 و 10 و 100 سال عوض میشه. بازاری که توش یک موسسه آموزشی از درآمد هنگفتش میتونه یه برنامه ثابت رادیویی داشته باشه و توش مدام بگه که اول کتاب این رنگی رو بخونین و بعد تکنیک فلان رو استفاده کنین تا مثلا بتونین 1 تست بیشتر بزنین. و توی این بازاره که یه موسسه دیگه هم میتونه چنین تبلیغی رو توی پر رفتوآمدترین میدون کلانشهر تهران هوا کنه. این که مشکل اصلی چیه و از کجاست اصلا کار من نیست و دانش خاص خودش رو میخواد. فقط نمیدونم چرا من با اینکه از سن درس خوندن و کنکور دادنم گذشته، با دیدن این تابلو بهم سخت میگذره.