(این کوان به علت اصیل نبودن در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۶ توسط اریک ریموند از فهرست کوانها حذف شده است)
در بامدادی که میتوانست آغاز روزی آرام را رقم بزند، فریادهایی از سر اضطراب مراقبه استاد Foo را برهم ریخت.
استاد Foo چون دید که این سروصداها، نالههای یکی از تازهکاران است، به سوی او رفت و پرسید: «مشکل تو چیست؟»
تازهکار پاسخ داد: «من در میان این همه ابزار سردرگم و گیج شدهام. هر روز باید با ویرایشگرهای متفاوتی کار کنم، چرا که نه Emacs، نه vi و نه هیچ کدام دیگر از این همه ویرایشگر موجود همه قابلیتهایی که میخواهم را ندارند!»
استاد Foo سر تکان داده و چنین پرسید: «کسی که در طریقت بزرگ به استادی رسیده باشد، چگونه بر چنین دشواری فایق خواهد آمد؟»
شاگرد لختی درنگ کرده و به تفکر پرداخت و چنین پاسخ داد: «خب، مشخص است. من بهترین ویرایشگر تمام دوران را خواهم نوشت. ویرایشگری که همه کارهایی که میخواهم را انجام دهد. ویرایشگری که همه کارهایی که دیگران میخواهند را نیز انجام خواهد داد. به این ترتیب دنیا جای بهتری خواهد بود چرا که…»
نطق تازهکار همان لحظه و در اثر اصابت چوبدستی استاد به فرق سرش ناتمام ماند.
او در حالی که سر خویش را میمالید ناله کرد: «چه شد استاد؟ مگر چه خطایی از من سر زد؟»
استاد Foo چنین پاسخ داد:
«ابله! آیا فکر میکنی من حاضرم کار با یک ویرایشگر دیگر را هم یاد بگیرم؟»
و با شنیدن این سخنان تازهکار به روشنایی رسید.