استاد Foo به مریدانش تعلیم میداد:
« جزیی از آیین دارما وجود دارد که در این سخن استاد اعظم McIlory تجسم یافته است. سعی کن یک چیز را درست انجام دهی. این سخن اشاره و تاکیدی دارد بر نرمافزارهای یونیکس که رفتاری ساده و استوار دارند و مشخصاتی که به سادگی میتوانند در ذهن استفاده کننده درک شده و توسط سایر برنامهنویسان به کار روند.»
«اما جزیی دیگر از آیین دارما نیز وجود دارد که در این سخن استاد Thompson تجسم یافته است. هنگام تردید، کورکورانه از نیرویت استفاده کن. همچنین میتوان آن را در سوتراهای مختلف دید که تاکید میکنند انجام دادن نود درصد کاردر حال حاضر بهتر از انجام صد در صد آن در آینده است. اینها بر قدرت و پایداری و سادگی پیادهسازیها تاکید میکند.»
«اکنون به من بگویید: کدام برنامه طبیعت یونیکس را در خود خواهد داشت؟»
پس از لختی سکوت Nubi چنین گفت:
«استاد، این آموزهها ممکن است ضد و نقیض باشند!»
«پیادهسازی ساده برنامهها معمولا فاقد منطق و الگو برای کنترل موارد حاشیهای نظیر آزادسازی منابع، اشکال در بستن پنجرهای بلااستفاده و یا خطای زمانی در تراکنشهای نیمهتمام خواهد بود.»
«وقتی چنین مواردی رخ دهند رفتار برنامه نامناسب و غیرمنطقی خواهد بود. و به یقین این طریقت یونیکس نخواهد بود!»
استاد Foo به نشانه موافقت سر تکان داد.
«از سوی دیگر تلاش برای پیشبینی و پوشش دادن این موارد حاشیهای و تضمین سادگی تشریح برنامه، در واقع کدی خواهند ساخت که بسیار پیچیده و شکننده خواهد بود و احتمالا دچار باگ شده و هرگز توزیع نخواهد شد. و به یقین این نیز طریقت یونیکس نخواهد بود!»
استاد Foo به نشانه موافقت سر تکان داد.
Nubi پرسید: «پس با این وصف طریقت صحیح دارما چه خواهد بود؟»
استاد چنین گفت:
«آن زمان که عقاب به پرواز درآید، آیا لحظهای را که پا بر زمین داشته است فراموش خواهد کرد؟ آن زمان که ببر بر طعمه خویش فرود آید، لحظات پرش خویش را از یاد خواهد برد؟ سه کیلو VAX!»
با شنیدن این سخنان Nubi به روشنایی رسید.