شما انتخاب نمیکنید که چه تیمی را دوست داشته باشید، فقط یک تیم را دوست دارید.
اگر طرفدار تیم فوتبالی بوده باشید، به احتمال زیاد معنای حرفم را میفهمید. شما هیچ گاه تیم مورد علاقهتان را براساس نتایج پایان فصل، عملکرد مربی و نام بازیکنان انتخاب نمیکنید. هرگاه تیمتان برنده است به خودتان افتخار میکنید و فریادتان گوش فلک را کر میکند و هر زمان که بازنده باشید راهی برای ادامه دادن علاقهتان مییابید. آمار و برد و باخت و نتایج فقط به درد کوبیدن حریف میخورد نه توجیه علاقه به تیمتان.
امروز همه جا از خبر مراسم خداحافظی بالمر با مایکروسافت پر بود. نارنجی، زومیت و بسیاری از سایتهای دیگر هم ویدیوهای این مراسم را منتشر کردند. اما چیزی که من دوست داشتم اینجا بگویم نه درباره این خبر و نه حتی تحلیل و درس گرفتن از آن است. برای من تمام این خبرها و ویدیوها تنها یک پیامد داشت و آن غلیان دوباره احساسی بود که به مایکروسافت داشتم.
من مشخصا بالمر را چندان دوست نداشتهام، مشخصا نرمافزارهای آزاد را دوست دارم و یونیکس و فلسفهاش و لینوکس را تبلیغ میکنم، اما مایکروسافت را هم همواره و همیشه دوست داشتهام و تحسین کردهام. درست مانند همان تیم فوتبالی که شما طرفدارش هستید. حتی شروع این دوست داشتن را به یاد نمیآورم. مهم نیست که ارزش سهامش چقدر کاهش پیدا کرده، مهم نیست که تبلتهایش را کسی نمیخرد و مهم نیست که جنگ دنیای موبایلها را به گوگل و اپل باخته است. با همه اینها دوستش دارم.
شاید دلیل این علاقه همه آن خاطراتی باشد که از آغاز شناختن و در اختیار داشتن ابزاری به نام کامپیوتر، به لطف محصولات مایکروسافت شکل گرفتهاند. خاطراتی که هم سن وسالان من هنوز هم به یاد دارند و اکنون برای من نوستالژی لذتبخشی محسوب میشود.
از فلاپیهای 5.25 اینچی DOS و ویندوز 3.1، نصب هزارباره CDهای ویندوز ۹۵ و ۹۸ و حفظ کردن شماره سریال XP گرفته، تا جهنم درایورها و بازیهای سهبعدی و اولین اتصال به شبکه جهان گستر اینترنت، همه و همه را مدیون محصولات این شرکت بودهام. شاید هم دلیلش این باشد که سروکله زدن با محصولات این شرکت و خوره شدن در آنها اولین وجه تمایز من در میان جمع و زمانی مایه مباهاتم بود. از همان زمان نه تنها این شرکت که بنیانگذارش را هم دوست داشتهام. بیل گیتس در زمانی بسیار دور به واسطه ثروتش و به واسطه شهرتش قهرمان من بود و اکنون هم به واسطه خیراندیشی و بزرگواریاش هنوز دوستش دارم
به هر حال مایکروسافت شرکتی است که بیش از هر شرکت دیگری دوستش دارم.
تمام والاستریت، تحلیلگران و سهامداران به جهنم بروند، من هنوز مایکروسافت را دوست دارم و دوست دارم باز هم برنده باشد.
چه جالب اصلا یادم رفته بود که سزیال اکس پی از مهم ترین شماره های تو ذهنم بود.
fckgw-rhqq2-yxrkt-8tg6w-2b7q8
نسخه من این بود:
PCGXQ-PK2XW-894C9-J3K6M-DPVXD
V2C47-MK7JD-3R89F-D2KXW-VPK3J
دوست عزیز من بالاخره نفهمیدم شما با فلسفه اپن سورس موافقی یا طرفدار مایکروسافتی. چون قاعدتا اگر طرفدار نرمافزارهای آزاد هستی باید لوگوهای دیستریبیوشن های لینوکس برات خاطرهساز باشه. چطور لینوکس و یونیکس رو تبلیغ می کنی وقتی خاطراتتو مایکروسافت و اپل و بقیه غول های سرمایه داری ساختند. در ضمن بیل گیتس اونقدرها که فکر میکنی فرشته نیست
سلام.
واقعیت اینه که من کار با کامپیوتر و استفاده ازش رو از حدود ۱۳ سالگی (۱۳۷۰) شروع کردم. اما اولین آشناییام با لینوکس به سال ۱۳۸۱ بر میگرده. یعنی دوران اولیه ارتباط با سیستمها و شکلگیری خاطرات و . . . رو با محصولات مایکروسافت گذروندم. از سال ۱۳۸۱ هم که با لینوکس آشنا شدم به شدت بهش علاقهمند شدم اما به لحاظ زمینه کاری و نرمافزارهایی که لازم داشتم هیچ وقت نتونستم کامل مهاجرت کنم به لینوکس. بله با دیستروهایی مثل مندریوای خدابیامرز و DSL و … هم خاطره دارم ولی خیلی جدیدتر هستند.
در مورد بیل گیتس هم نظر شخصیام اینه که همین که حاضر شده از بخش کوچیکی از اون ثروتش دست بکشه کار بزرگی کرده. بنیاد Bill&Melinda Gates هم واقعا در زمینه مبارزه با مالاریا و بیماریها توی آفریقا خیلی زحمت کشیده.
به هر حال ممنون از وقتی که گذاشتید.
آره، خاطرات خوبم با محصولاتش رو نمیتونم انکار کنم
اینو کی یادشه ؟!!!!
21495-oem-0002982-35254
ویندوز 95 !!!!!!