اگرچه دیر است، اما نمیتوانم درباره درگذشت گوردون بل (+) صحبت نکنم. شاید به این دلیل که نام این وبلاگ از نام پروژهای گرفته شده است که او بخش پایانی زندگیاش را وقف آن کرده بود.
کوتاه بگویم، گوردون بل یکی از پیشگامان و رویاپردازان دنیای کامپیوترها بود. در دهه ۱۹۶۰ در ساخت نخستین مینیکامپیوترها، یعنی سری PDP شرکت DEC نقشی اساسی داشت. سری کامپیوتر/دستورالعملهای VAX تحت نظارت او خلق شدند و جایزهای را برای تحقیقات در حوزه پردازشهای موازی بنیانگذاری کرد. او همچنین یکی از هیاتامنای بنیانگذار موزه تاریخ کامپیوتر در مانتین ویو بود. اما آنچه او را به من شناساند، پروژه بلندپروازانهای بود که در مرکز تحقیقات مایکروسافت آغاز کرد.
پیشتر هم نوشتهام که از فراموش شدن میترسم و این مرد که انگار ترسوتر از من بود، در سال ۲۰۰۱ راهی غریب و هیجانانگیز را برای فرار از این ترس برگزید. راهی که بیش از هر چیز نشان از آیندهنگری ژرف و رویاپردازی او دارد: My Life Bits (در ویکیپدیا).
این تصویر اوست که نوامبر ۲۰۰۶ روی جلد مجله Fast Company نقش بسته است:
شاید این روزها درباره Recall سیستم/قابلیت جدیدی که مایکروسافت قصد دارد به ویندوز اضافه کند زیاد شنیده باشید. سیستمی که سعی میکند همه کارهایی که شما با کامپیوترتان انجام میدهید را ثبت و ضبط کند تا بعدا بتوانید این آرشیو را جستوجو کرده و از آن اطلاعات استخراج کنید.
My Life Bits دقیقا همین ایده بود که البته با فناوریهای ربع قرن پیش پیادهسازی شد. خود My Life Bits در اصل از ایده میمکس (Memex) متعلق به ونیوار بوش (Vannevar Bush) الهام گرفته شده است: ساخت دستگاهی (آن زمان بر پایه میکروفیلم) که هر فرد بتواند همه کتابها، یادداشتها، مکالماتش و چیزهایی از این دست را در آن ذخیره کند تا بعدا بتوان در مواقع لزوم با سرعت کافی در میان آنها جستوجو کرد.
بل طی پروژه My Life Bits از سال ۲۰۰۱ تا زمان مرگش تمام اسنادی که خوانده یا تولید کرده بود، CDها، ایمیلها و تلفنهایش را دیجیتایز کرده بود. همینطور همه صفحات وبی که گشته بود، پیامهای مسنجرها، شماره تلفنها و … را هم ذخیره کرده بود. از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۱۶ دوربینی به گردنش بود که به صورت خودکار هر یک دقیقه از آنچه بل میدید، عکس میگرفت. از آن سال به نظر بل ظهور و و رواج تلفنهای هوشمند به خوبی ایده میمکس را پیادهسازی کرده بود و در نتیجه دوربین را کنار گذاشت.
فرار از فراموش شدن و در مرحله بعد شاید خلق نسخهای دیجیتال از خود، از دید من رویایی چنان عزیز بود که نام این وبلاگ را براساس آن انتخاب کرده بودم و اکنون پدرخوانده و الهامبخش این رویا رفته است و من هنوز نمیدانم که تلاشهایش برای فراموش نشدن تا کجا و چقدر موثر بوده است. تنها امیدوارم خروجی چنین پروژه ارزشمندی فقط همان Recall کذایی با همه دغدغههای مربوط به حریم شخصی و امنیت اطلاعات و … نباشد.
پینوشت: در حین نوشتن این مطلب به نابغه/دیوانه دیگری هم برخوردم که همین ایده را نه به صورت دیجیتال که فیزیکی پیاده کرده بود: باکمینستر فولر که در قالب پروژه Dymaxion Chronofile کل اتفاقات زندگیاش را از ۱۹۱۷ تا ۱۹۸۳ مستند کرده است. حجم آرشیو او بسیار عظیم است: ۱۴۰هزار قطعه کاغذ، ۶۴هزار فوت فیلم، ۱۵۰۰ ساعت نوار صوتی و ۳۰۰ ساعت ویدیو! دو چیز این آرشیو را بسیار اعجابانگیزتر میکند؛ نخست اینکه آرشیو آنالوگ است و دوم اینکه او همه این اسناد را در قالب ۱۳۵۰۰ کارت ایندکس به هم مرتبط کرده است. به هر حال اگر شما هم به این ایده ثبت کردن همهچیز علاقهمند شدهاید، خواندن این مقالات را هم توصیه میکنم:
- درباره درگذشت گوردون بل (خلاصهای از زندگی و کارهای بل به روایت نیویورک تایمز)
- زندگیهایی که بیش از همه مستند شدهاند (درباره گوردن بل و باکمینستر فولر)
- گوردون بل و تلاش برای دیجیتالی کردن همهچیز (مقالهای طولانی و خواندنی از وبلاگ مارک کوستر)